سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گاهنامه بی خوابی
یادداشتی بر فیلم مهر هفتم(نازنین آدمیت)
  • نویسنده : بی خوابی:: 87/10/18:: 7:42 عصر
  •  


     

     

    یادداشتی بر فیلم مهر هفتم

    زندگی، دلهره ی بی‌حاصلی است اگر خدا نباشد

    نازنین آدمیت

    فیلم مهرهفتم ساخته شده به سال 1957 میلادی محصول سوئد در 97 دقیقه یکی از شاهکارهای اینگمار برگمن می‌باشد. فیلمی راجع به ایمان – زندگی – مرگ و هراس همیشگی‌ انسان‌ها از خطر نیستی!

    سوالاتی که گریبان‌ هر انسانی را در لحظه‌ی که قدمی از عادت ها و روزمره گی ها پا فراتر می‌گذارد، می‌گیرد. برگمان این بار قهرمان خود را شوالیه‌ای از اعصار گذشته با مسائل و دغدغه‌های انسان امروزی برگزیده است و با تناقضی زیبا به داستان سرایی پرداخته است.

    زمان داستان در قرن های گذشته – جنگ های صلیبی – می‌گذرد. زمانی که طاعون همچون ابری تیره و گسترده سایة خود را بر همه جا گسترده است.

    شوالیه که پس از 10 سال جنگ قصد بازگشت به خانه را دارد در میان راه با مرگ مواجه می‌شود ولی در حیله ای ناگهانی به مرگ پیشنهاد مسابقه شطرنج را می‌دهد تا حداقل مدتی مرگ خود را به تأخیر بیاندازد و پاسخ پرسش های خویش را بیابد و....

    صحنه‌ی آغازین فیلم با پرنده‌ای تنها در میان آسمان بی‌کران آغاز می‌شود و بعد ما شوالیه و خادم او را می‌بینیم. یونز (خادم) بر سنگ های سخت ساحل آرام خوابیده است که خود نشان از تحمل سختی ها و رنج های این دو نفر در مدت جنگ است.

    در راه گروه بازیگرانی 3 نفره را می‌بینیم که از یک مرد و زوجی جوان و شاد تشکیل شده است. شوهر که دارای چشم برزخی می‌باشد در یک صبح مریم مقدس را می‌بیند که مشغول آموزش راه رفتن به کودکی است.

    در یکی از صحنه ها شوالیه با دختری روبرو می‌شود که قصد سوزاندن او را به جرم دیدن شیطان دارند. شوالیه که مردی بی‌تفاوت نسبت به انسان ها است از کنار او می‌گذرد وارد کلیسای کوچکی می‌شود که در آنجا نقاشی مشغول کشیدن پرده های مذهبی است.

    شوالیه پیش محراب می‌رود و با کشیش از افکار و تردیدهای خود سخن می‌گوید ولی ناگهان متوجه می‌شویم که کشیش همان مرگ است که در لباس مبدل قرار گرفته و با حیله به نقشه شوالیه برای ادامه بازی پی برده است.

    از نکات جالب این قسمت عدم واکنش مرگ نسبت به احساس ها و درماندگی شوالیه است. شاید برگمان با قرار دادن پنجره ای حصار مانند بین مرگ و شوالیه قصد دارد به ما بفهماند، فرشتگان و انسان ها موجوداتی جدا از هم هستند. هر کدام در سویی قرار دارند. انسان ها با پرسش ها و دغدغه های زیادی در مقابل خدا قرار دارد ولی فرشتگان هرگز به شک و تردید دچار نمی‌گردند و مرگ در لحظه‌ای که شوالیه از او می‌خواهد راز خود را فاش کند خود را نادان می‌نامند!

    در همین لحظه ها در اتاق کناری یونز در کنار نقاش مذهبی مست کرده مشغول کشیدن عکس خود است در حالتی به ریش هم می‌خندد (طبق گفته‌ی خودش) علت جنگ‌ها را فقط خدا می‌داند.

    یکی از زیباترین و شاید بتوان گفت بهترین صحنه های فیلم صحنه ای است که در حالی که زن و شوهر بازیگر مشغول خواندن سرودی شاد برای مردم و اجرای نمایش هستند گروهی از مردم بیمار همراه عده ای از کشیشان وارد صحنه شده و همه‌ی مردم ساکت می‌شوند. این افراد مشغول زدن و تنبیه خود برای طلب بخشش از خدا هستند در این میان یکی از راهبان که صلیب بزرگی را به سختی حمل می‌کند به طرز  مضحکی می‌افتد.

    یکی از کشیشان شروع به مسخره کردن اندام و پیش بینی روز مرگ مردم می‌کند و بعد دوباره دسته حرکت می‌کنند و به راه خود ادامه می‌دهند.

    از دیگر ویژگی های فیلم مهر هفتم وجود داستان های فرعی با پرداخت دقیق و منسجم به موازات داستان اصلی می‌توان اشاره کرد. مثلاً زن آهنگر با یکی از بازیگران گروه فرار کرده و شوهرش به دنبال اوست که در این قصه کوتاه و فرعی برگمان به مفهوم عشق و ضیانت پرداخته است.

    و یا دختری که در کلبه‌ای در دهکده‌‌‌ای متروک همراه خادم شده و به گروه آنها می‌پیوندد و مواجه با مرد کشیشی که 10 سال پیش آنها را تشویق به شرکت در جنگ کرده بود ولی فعلاً خود دزد می‌باشد. دیگر نکته جالب توجه این است که در فیلم نگاه مثبتی نسبت به کشیشان وجود ندارد. برای مثال:

    مرگ، در ظاهر کشیش و راهب 2 بار شوالیه را فریب می‌دهد. کشیشی که اندام مردم و چهره هایشان را مسخره می‌کند و.... .

    نکته دیگر می‌توان به چیدمان صحنه ها در فیلم پرداخت.

    مثلاً در صحنه ای در جنگل که گروه شوالیه با زن آهنگر و بازیگر برخورد می‌کنند فضاسازی بسیار ماهرانه ای را مشاهده می‌کنیم.

    از سمت چپ قاب به ترتیب دختر روی اسب یونز جلوتر از اسب است ایستاده و بعد وسط صحنه کالسکه هنر پیشه ها و خود آنها داخل آن که مرکز ثقل صحنه هم همین نقطه است و در سمت راست شوالیه روی اسب است. و جلوتر از کالسکه هنرپیشه و آهنگر مشغول مشاجره هستند.

    مرگ و خودکشی مصنوعی و سوری بازیگر برای فریب آهنگر تبدیل به مرگ واقعی او گشته و مرگ با اره خود درخت زندگی او را قطع می‌کند.

    در جنگل در صحنه ای هنر پیشه مرد (شوهر زن) می‌بیند که شوالیه مشغول بازی شطرنج با مرگ است و شوالیه که دیگر تغییر کرده و دیگر نسبت به مردم بی‌تفاوت نیست و حتی در جایی می‌خواهد خاطره‌ی با آنها بودن را در ذهن خود برای همیشه باقی نگه دارد با حرکتی که منجر به شکست خود او در بازی شده مرگ را فریب داده تا آن زوج فرار کنند.

    در پایان مرگ شوالیه و همسرش، یونز و دخترک – آهنگر و زنش را رقص کنان با خود می‌برد و در همین حال شوالیه از خدا طلب بخشش می‌کند و از خدا کمک می‌خواهد.

    صحنه پایانی فیلم جایی است که زن و شوهر بازیگر را می‌بینیم که ایستاده اند همراه با کودک خود شاید تنها عامل نجات آنها از مرگ عشق آنها به هم بوده است.

     

    نازنین همایونپور

     



  • کلمات کلیدی : بعد از ظهر سگی:سینما
  • نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
     Atom 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 23017
    بازدید امروز : 2
    بازدید دیروز : 4
    ... دسته بندی یادداشت ها...
    صفحه های سگی:طنز[3] . عشق سگی:فلسفه[2] . بعد از ظهر سگی:سینما[2] . سگ ولگرد:ادبیات[2] . زیر دندان سگ:سیاست . سال های سگی .
    ........... درباره خودم ..........
    گاهنامه بی خوابی
    بی خوابی
    بی خوابی گاهنامه ی سیاسی،هنری،اندیشه و طنز دانشگاه اصفهان مدیر مسئول و سردبیر:عاطفه صفری هیات تحریریه: م.شمگانی،شیما آبگینه،سیما بلورچی،نازنین همایون پور،سروش هادیان،میم-آفاقی،آزاده شعبانی. ...و با تشکر از همه ی کسانی که گوش هایشان را به روی فریاد های ما نبسته اند!

    .......... لوگوی خودم ........
    گاهنامه بی خوابی
    ............. اشتراک.............
     
    ............ طراح قالب...........


    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    JavaScript Codes
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن

    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    JavaScript Codes کدهای جاوا اسکریپت
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن